کودکان و دخانیات : مغز نیکوتینی
سی سال پیش، یکی از مدیران شرکت آرجِی رنولدز نوشت: ”اگر کسی تا ۱۸سالگی هرگز سیگار نکشد، به احتمال سه به یک، هرگز سیگار نخواهد کشید. اگر کسی تا ۲۴سالگی سیگار نکشد، به احتمال بیست به یک، هرگز سیگار نخواهد کشید.“ ما اکنون میتوانیم این واقعیت را براساس شیمی مغز توجیه کنیم و بفهمیم که بنیان زیستشناختی دخانیات چگونه آن را چنین اعتیادآور میسازد.
چرا از هر پنج امریکایی، یک نفر دخانیات مصرف میکند؟ لزوماً اینگونه نیست که افراد سیگاری اطلاعات کافی ندارند یا خود را دربرابر عوارض بیماریزای دخانیات مصون میپندارند. درواقع، بیشتر افراد سیگاری اذعان دارند که میخواهند دخانیات را ترک کنند، و احتمالاً بارها تلاش کردهاند، ولی نتوانستهاند. واقعیت این است که آنها معمولاً مصرف دخانیات را در سنین نوجوانی آغاز کردهاند، به دخانیات وابسته شدهاند، و اکنون نمیتوانند این عادت را کنار بگذارند، اگرچه از خطرهای فراوان مصرف دخانیات- مانند بیماریهای ناتوانکننده و مرگ زودرس- آگاهی دارند.
بنابراین، برنامههای مبارزه با دخانیات باید بر پیشگیری از اعتیاد در دوره نوجوانی متمرکز شود. نوجوانان مانند قناریهاییاند در معدن زغالسنگ که درباره اعتیاد به نیکوتین و بیماریها و مرگومیر زودرس در نسلهای آتی به ما هشدار میدهند.
سی سال پیش، یکی از مدیران شرکت آرجِی رنولدز نوشت: ”اگر کسی تا ۱۸سالگی هرگز سیگار نکشد، به احتمال سه به یک، هرگز سیگار نخواهد کشید. اگر کسی تا ۲۴سالگی سیگار نکشد، به احتمال بیست به یک، هرگز سیگار نخواهد کشید.“ ما اکنون میتوانیم این واقعیت را براساس شیمی مغز توجیه کنیم و بفهمیم که بنیان زیستشناختی دخانیات چگونه آن را چنین اعتیادآور میسازد.
همه ما تصاویر معتادان به هروئین را دیدهایم که ناامیدانه میکوشند رگ خود را برای تزریق مواد پیدا کنند. اما دخانیات، نسبت به تزریق درونوریدی، سیستم انتقال مواد سریعتر و ظریفتری دارد. سطح داخلی ریه تقریباً بهاندازه زمین تنیس است و با کیلومترها رگ خونی بسیار نازک پوشانده شده که کار اصلی آن جذب فوری اکسیژن است. نیکوتین مانند مسافری است که رایگان بر سیستم انتقال مواد در خون سوار میشود. خون غلیظی که به نیکوتین آغشته شده است، مستقیماً به مغز جریان مییابد و بدون هیچ مانعی در مغز حرکت میکند.
وقتی نیکوتین به مغز میرسد، یکی از گیرندههای آن را که هدف اصلیاش ترشح دوپامین است- مهمترین انتقالدهنده عصبی که احساس سرخوشی در فرد ایجاد میکند- اشغال مینماید. افزایش دوپامین باعث تقویت اعتمادبهنفس، تمرکز، سرخوشی، بیاشتهایی و هوشیاری میشود. این ظاهراً چیز خوبی است! اما قضیه فقط این نیست. پس از آنکه مغز مدتی بهطور نامعمول تحریک شود، برای ایجاد تعادل، از حساسیت گیرندههایش میکاهد. این روند نهتنها برای نیکوتین، بلکه در فرایندهای عادی روزانه که دوپامین را تحریک میکند، اتفاق میافتد. فعالیتهای روزمره- مانند تغذیه، رابطه جنسی، ورزش و تعامل با دیگران- همگی باعث تحریک دوپامین میشود؛ ولی مغز افراد سیگاری حساسیت گیرندههایش را درمقابل چیزهای مختلف کاهش میدهد.
تنها چیزی که مغز افراد سیگاری را تقریباً به حالت عادی برمیگرداند، پُک دیگری به سیگار است. مغز افراد سیگاری، در فاصله بین دو نوبت مصرف سیگار، بهدلیل نبود دوپامین، به حالت دوری از مواد دچار میشود و احساس کجخُلقی، حواسپرتی و افسردگی در افراد سیگاری ایجاد میکند. همه سیگاریها اذعان دارند که مصرف سیگار به آنها حالت آرامش و تنشزدایی میدهد. این موضوع واقعیت دارد، ولی فقط به این دلیل که افزایش یا کاهش دوپامین در میزان استرس و تنش افراد مؤثر است.
اما درمورد مغز کودکان چه میدانیم؟ لازم نیست حتماً متخصص عصبشناسی باشیم تا بفهمیم که مغز نوجوانان کارکرد متفاوتی دارد و از مغز بزرگسالان متفاوت است. تغییر در گیرندههای مغز نوجوانان بسیار سریعتر و ظریفتر اتفاق میافتد و دوام بیشتری دارد. انعطافپذیری مغز نوجوانان با انگیزهای تکاملی برای خطرپذیری همراه است. درنتیجه، جدایی نوجوانان از والدینشان- چه جسمی و چه اجتماعی- آنها را بیشتر درمعرض ابتلا به این اعتیاد وحشتناک قرار میدهد.
بیشتر تأثیر نیکوتین در بخشهای عمیق و قدیمیتر مغز است؛ یعنی بخشهایی که تغییر در گیرندههای ساختاری آن در کل سیستم عصبی پخش میشود. برایناساس، کودکان و نوجوانانی که دخانیات مصرف میکنند، افسردهتر و سرکشترند، همدلی کمتری با دیگران دارند، و بیشتر خطر میکنند. بنابراین، مصرف سیگار و نیکوتین و سیگارهای الکترونیکی در سنین کودکی و نوجوانی بسیار خطرناکتر است.